نویسنده: مریم دهقان بنادکی




 

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: سفارش می کنم که با جوانان به نیکی رفتار کنید؛ زیرا پاکدل تر از دیگران هستند و قلبی لطیف تر از دیگران دارند.
به راستی چند درصد از اولیا و مربیان به این سفارش دلنشین حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) توجه می کنند؟
امروزه با توجه به اهمیت نقش آموزش و پرورش در امر پیش گیری و رسالت آن در تأمین و بالا بردن بهداشت روانی، ضروری است تا با شناسایی دقیق علمی، مشکلات رفتاری و اختلالات مختلف روانی را با توجه به شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی خانواده به دست آورد و آن ها را در مسیری صحیح و بهنجار و با برنامه ریزی مناسب، هدایت و راهنمایی کرد تا یکی از اهداف مشاوره و بهداشت روانی تحقق یابد.
حسام، دانش آموز 14 ساله ی یک مدرسه ی غیرانتفاعی است. روزی که او با مادرش به مرکز مشاوره ی ما مراجعه کرد، او را از مدرسه اخراج کرده بودند. حسام به ورزش های رزمی علاقه ی زیادی داشت که متأسفانه از آن کلاس ها هم به دلیل پرخاش گری و خشونت، محروم شده بود. در مصاحبه ای که با مادر دانش آموز داشتم، از او خواستم چکیده ای از رفتارهای حسام را بنویسد.
در نوشته های مادر حسام، موارد زیر به چشم می خورد:
خیلی حساس است به خصوص نسبت به برادرانش و زود از دست آن ها عصبانی می شود. کارهایش عذاب آور است و موجب آزار و اذیت افراد خانواده و دیگر افراد می گردد.
به بزرگ ترها احترام نمی گذارد و بیشتر وقت ها حرف های بد می زند و با آن ها یکی به دو می کند. اگر من، معلم یا هر کس دیگر از او بخواهیم کاری انجام دهد انگار حرف ما را نشنیده است و با بی اعتنایی رد می شود.
بیشتر وقت ها پرخاش گری می کند و حتی برادرانش را کتک می زند.
اگر وسیله ای از او خراب شود یا یکی از بچه ها به آن دست بزند، درصدد بر می آید که فرد خطا کننده یا فرد دیگری را آزار و اذیت کند.
آن قدر دوستانش را در مدرسه آزار داده یا شیشه های مدرسه را شکسته و بی احترامی کرده است که او را از مدرسه اخراج کرده اند (البته به طور موقت برای تنبیه)، از کلاس ورزش نیز- که بسیار به آن علاقه دارد - به دلیل آزار و اذیت دیگران اخراج شده است.

شرح موضوع

رفتارهای پرخاش گرانه ی او نشانه ای از اختلال بی اعتنایی مقابله ای بود. تصمیم گرفتم یک آزمون روانشناسی روی دانش آموز انجام دهم که نتایج آن، پرخاش گری، اضطراب، بی اعتنایی، گرایش های مانیک، عدم اعتماد به نفس و... بود که مصاحبه با مادر، گفت وگو با حسام، نتایج تست و رفتارهای او نیز تأیید کننده ی مطالب فوق بود.
می دانیم که مشاوره و راهنمایی، یک روند همیشگی و پی در پی است و باید به رشد همه جانبه و متعادل مراجع در همه ی ابعاد وجودی پایان یابد. تمام ابعاد وجودی مراجع باید از طریق مشاوره به طور هماهنگ رشد کند، پس باید به حسام فرصت می دادم؛ زیرا راهنمایی و مشاوره بر خودشناسی و آگاهی صحیح از توانایی ها و محدودیت ها و شناساندن آن ها به مراجع است. در یک مشاوره ی صحیح سعی می شود که نقاط ضعف، اصلاح و نقاط قوت، ترغیب و تشویق شوند و راهنمایی مراجع هنگامی مؤثر و مفید خواهد بود که خصوصیات او دقیق و به درستی شناخته شود؛ از این رو بایست اطلاعات بیشتری در مورد حسام به دست می آوردم. جملات نیمه تمامی که از قبل آماده کرده بودم را انتخاب کردم و از او خواستم که بی درنگ جواب بدهد، آن گاه نتیجه این شد که حسام بعد از پرخاش گری هایش خیلی پشیمان می شود، او افرادی را که آزار می دهد دوست دارد؛ ولی نمی تواند از آن ها معذرت خواهی کند، او اعتقادات مذهبی دارد و مسافرت، تفریح و گردش را بسیار دوست دارد.
از آن جا که راهنمایی و مشاوره مراجع بر اساس احترام به او و ارزشمند بودن او انجام می شد، سعی کردم به حسام به عنوان یک فرد ارزشمند، توانمند و با منزلت نگاه کنم و به او احترام بگذارم تا احساس ارزشمندی و امنیت در وی به وجود آید، همچنین بتوانم همکاری و مشارکت او را در جلسات، بیشتر داشته باشم و او بتواند به من اعتماد کند و فضا را یک فضای امن و عاری از تهدید بداند؛ چون نمی توانستم او را از طریق مشاهده زیر نظر داشته باشم و در این راه از مصاحبه، پرسشنامه و ترسیم عاطفی خانواده استفاده کردم که تفسیر تمام آن ها با یکدیگر هم خوانی داشت و شناخت دقیق و قابل اعتمادی از کودک در اختیارم گذاشت.
حسام علاوه بر مشاوره، به اصلاح رفتار؛ یعنی جایگزین کردن یک مجموعه رفتار با رفتارهای دیگر نیاز داشت تا به او در رفع مشکلاتش کمک کند، این اصلاح رفتار عبارت اند از:
1. تعیین رفتار2. بیان هدف 3. آماده کردن هدف رفتاری 4. انتخاب روش تغییر رفتار 5. انتخاب وابستگی 6. اجرای روش تغییر رفتار.
در ادامه به بیان مفصل این قسمت از کار خواهم پرداخت.
آن گاه تشخیص پرسشنامه، مصاحبه، تست ترسیم عاطفی خانواده و تست بندر در طی چهار جلسه از حسام به عمل آمد، خلاصه ی تشخیص به قرار زیر است:

توضیح وضعیت موجود

1. حسام از دعوا خوشش می آید؛ گر چه بعد از آن پشیمان می شود.
2. او دنبال بهانه جویی است و برای پیدا کردن بهانه با دیگران مشاجره می کند.
3. وسایل را بدون اجازه جا به جا کرده، تغییر مکان می دهد.
4. سعی می کند برای جلب توجه، روی در و دیوار مدرسه و میز و نیمکت کلاس بنویسد.
5. گاهی دروغ می گوید و نمی توان به او اعتماد کرد.
6. در دعواهای پیش آمده هیچ گاه خود را مقصر نمی داند.
7. همیشه از خوبی های خود می گوید و به اصلاح دیگران اصرار دارد.
8. حالت تدافعی دارد، حتی اگر رفتار دوستانه باشد.
9. می خواهد به همه دستور بدهد.
10. از مقررات سرپیچی می کند (خانه، مدرسه، اجتماع).
11. اگر از او کاری خواسته شود، نشنیده می گیرد و بی توجهی می کند.
12. اعتقادات مذهبی دارد که ناشی از تلقین های پیوسته ی خانواده است؛ برای مثال به او می گویند: اگر تو این کار را بکنی امام زمان از تو بدش می آید یا به جهنم می روی و...

علت چیست؟ (تجزیه و تحلیل اطلاعات)

در بررسی مشکل حسام، متوجه شدیم علت های مختلفی می تواند باعث بروز رفتارهای او شود که عبارتند از:
1. داشتن پدر و مادر سخت گیر و اصلاح گر.
2. فشارهای بیش از اندازه ای که محیط خانه و مدرسه به حسام وارد می کردند، برای این که او خوب باشد.
3. کمبود محبت وعاطفه در خانواده به دلیل زیاد بودن جمعیت و دو گروه بودن بچه ها (بچه ها از دو مادر بودند).
4. نیاز داشتن به محبت دوستان و هم کلاسی هایش.
5. نیاز به مورد توجه قرار گرفتن.
6. نیاز داشتن به گردش و تفریح.
7. اثرپذیری از بعضی دوستان.
8. عملکرد ضعیف و غیر کارشناسی اولیای مدرسه و پدر و مادر در برابر کارهای حسام.

راه حل های پیشنهادی

برای قسمت راهنمایی و مشاوره، راهکارهایی را برای شروع کار به مادر حسام ارائه کردم که این راهکارها را به صورت کلی در این جا بیان می کنم:
1. سعی کنید بردبار و صبور باشید و قبل از عمل، فکر کنید.
2. سعی شما بر این باشد که بهانه های پرخاشگری را از او دور سازید؛ بنابراین وسایل مورد نیاز او از قبل آماده باشد تا بهانه ی کمتری دست او بدهید.
3. همیشه او را زیر نظر نگیرید و سعی در اصلاح او نداشته باشید.
4. هرگز با او مشاجره نکنید و زمان های بی کاری اش را با فعالیت های مختلف پر کنید.
5. سعی کنید تفریحات و سرگرمی های دلخواه او را در حد توان آماده کنید (گردش، مسافرت و...).
از طرف دیگر با همکاری و نظر مدیر مرکز با اولیای مدرسه صحبت کردم و قرار شد که حسام به مدرسه بازگردد.
قبل از بازگشت حسام به مدرسه، تصمیم گرفتم با معلم و اولیای مدرسه صحبت کوتاهی داشته باشم، آن گاه با هماهنگی قبلی، ساعتی برای جلسه مشخص شد و بعد از رد و بدل کردن تعارفات معمول و صحبت های تقریباً تکراری در مورد حسام، سعی کردم به گونه ای که احترام و عزت نفس همکاران رعایت شده باشد، نکاتی را برایشان بیان کنم که این نکات عبارت اند از:
1. بردبار باشید.
2. در مقابل کنش های او، عاقلانه تصمیم گیری کنید.
3. فعالیت های کلاسی بیشتری به او بدهید تا وقتش پر باشد.
4. او را در فعالیت های فوق برنامه شرکت دهید.
5. وسایلی به او بدهید و از او بخواهید از آن ها کاردستی های زیبا بسازد (با توجه به نوع علاقه ای که دارد.)
6. با همه ی دانش آموزان (و نه فرد مورد نظر) در مورد رفتارهای شایسته صحبت کنید.
7. با او جر و بحث نکنید.
8. قبول کنید که رفتار او نوعی بی اعتنایی مقابله ای و تحت تأثیر عوامل محیط است.
9. هرگز به او اجازه ندهید شرایط یادگیری را دچار اختلال کند و در این موارد از ناظم مدرسه کمک بخواهید.
10. در دوست یابی به او کمک کنید و دوستان جدیدی را به او معرفی نمایید.

اصلاح رفتار

پیشنهادهای فوق، راه هایی برای تغییر رفتار حسام بود؛ اما هنوز قسمت هایی از کار؛ یعنی خانواده و اصلاح رفتار دانش آموز مانده بود.
عامل تقویت و تنبیه می توانند نقش مهمی در کیفیت یادگیری مراجع داشته باشند؛ بنابراین مدل الگوسازی در ایجاد و ریشه ی ویژگی های شخصیت دارای اهمیت خاصی است. در این جا مشخص می شود که مدل هایی مانند پدران و مادران، کودکان، مربیّان، تلویزیون و دیگر عوامل تا اندازه ی بسیاری در سازماندهی و شکل گیری رفتار فرد تأثیر دارند و فرد، رفتارهای مطلوب و نامطلوب را از طریق مدل به وسیله ی الگوسازی کسب می کند؛ البته ما در تعالیم دینی خود چنین سفارش هایی داریم: مانند:
(اِنَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ).(1)
در وجود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای شما اسوه ی نیکویی است.
طی جلسه ای که با اعضای خانواده حسام گذاشتم و توضیحاتی که درباره ی مطالب بالا برایشان دادم، قرار شد ما از طریق الگوسازی مدلی را به طور مؤثر به کار گیریم.

چگونگی به کارگیری مؤثر مدل

ضروری است تا عواملی که روش الگوسازی را آسان می کند مورد بررسی قرار گیرد، این عوامل عبارت اند از : 1. تقویت رفتار مدل 2. تقویت رفتار تقلید شده 3. انتخاب مدل.
رفتار مدل (در خانه یا مدرسه) بیشتر هنگامی مورد تقلید قرار می گیرد که تقویت شود و این تقویت موجب حفظ و ادامه ی رفتار می شود؛ بنابراین قرار شد رفتار مطلوب توسط یکی از افراد خانواده تقویت شود و پس از بروز این رفتار مطلوب در حسام توسط مدل اولیه (که در این جا یکی از برادرها بود) تقویت گردد.
گفت و گوهایی که در جلسات بعد با معلم حسام داشتم پیشنهاد دادم که در مورد درس های او به ویژه درس ریاضی همین روش الگوسازی را پیاده کند که خوشبختانه بسیار موفقیت آمیز بود.
البته روی تقویت رفتار تقلید شده بسیار سفارش کردم و توضیح دادم که اگر رفتار حسام تقویت نشود، احتمال از بین رفتن رفتار (خاموشی رفتار مطلوب) وجود دارد. بنابراین تقویت رفتار باید حفظ شده، ادامه یابد.
نکته ی مهم دیگر، برادر حسام بود که به عنوان مدل در نظر گرفته شده بود. او پسر خوبی بود و روی حسام نیز نفوذ داشت، همچنین حسام او را نسبت به دیگران بیشتر دوست داشت؛ یعنی پرخاش گری حسام نسبت به او از همه کمتر بود و تقریباً همه ی اهل خانه او را قبول داشتند و حتی گاهی حسام سعی می کرد مثل او لباس بپوشد یا مدل موهایش را مثل او درست کند و... برادر حسام رفتار بسیار ساده ای داشت.

کارهای تکمیلی

در ادامه، کارهای دیگری هم برای حسام انجام دادم و در مورد ورزشکاران، حرمت ورزش، پهلوانی، قهرمانی و خیلی چیزهای دیگر گفت و گو کردم و با تماس با مربی و ورزشگاه و بیان وضعیت حسام، از ایشان خواستم که او را دوباره پذیرش کند.
به کار گرفتن فعالیت های اجتماعی مورد پسند و برقراری علاقه بین انسان ها و همچنین برگزاری مسابقات ورزشی در مدرسه تا حدودی توانست از نیروهای پرخاش گرانه ی حسام بکاهد. در کنار آن پیشنهاد شد برای کارهای هنری - پرورشی و... وسایل مناسب در اختیار حسام قرار داده شود. تا آزادانه بتواند نقاشی بکشد و هیجانات و عواطف خود را بروز دهد. (تخلیه ی روانی).
سپس با دادن مسئولیت های کوچک (آوردن دفتر حضور و غیاب از کمد و....تا مسئولیت بزرگ تر (بهداشت یار و....) سعی کردیم به او کمک کنیم و در قسمت های مختلف این راه طولانی ولی دلپذیر و دلنشین با مشاوره های پیاپی به او فهماندیم که پرخاش گری تنها راه رسیدن به هدف نیست، دیگران نیز در جامعه و خانواده حقوقی دارند و ما برای به دست آوردن این حقوق باید قوانین و مقررات جامعه را رعایت کنیم. (جامعه می تواند خانواده، کوچه، خیابان، مدرسه و... باشد.)
همچنین به او فهماندم که رفتارهای پرخاش گرانه چه قدر زشت و ناپسند هستند و رفتارهای جدید او که رفتارهایی پسندیده و نیکو بود چه قدر زیبا و دلنشین هستند و به این ترتیب حسام روز به روز تشویق می شد تا رفتارهای مطلوب خود را افزایش دهد، در فعالیت های فوق برنامه شرکت کند، به دوستانش کمک کند، هدفی را در پیش بگیرد و برای رسیدن به هدف مطلوب خود تلاش کند و در تأمین سلامت جسم و روح خود بکوشد.
البته طی صحبت هایی که با خانواده ی حسام داشتم تأکید کردم که رفتارهای پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده نیز باید قدری تغییر کند و مطلوب گردد تا رفتار حسام به صورت چشم گیری تغییر یابد و نکته های زیر رعایت شود:
1. اگر فرد با ناکامی مواجه شد تا جایی که امکان دارد این ناکامی برطرف شود.
2. مسئولیت های سنگین و تکالیف سخت (رفتاری) به او واگذار نشود.
3. توجه افراطی به او نداشته باشند.
4. هیچ گاه او را تنبیه بدنی نکنند یا نگذارند مورد تمسخر دیگران قرار گیرد.
5. بازی های خشونت آمیز انجام ندهد، همچنین از دیدن صحنه های خشونت آمیز منع گردد.
6. بین اعضای خانواده صمیمیت برقرار باشد.
7. پدر و مادر همگام با یکدیگر در جهت اصلاح رفتار او گام بردارند.
8. اگر دوباره با مشکلی رو به رو شدند که نتوانستند آن را حل کنند با مرکز مشاوره یا افراد کارشناس تماس بگیرند.

نتیجه

حسام با رفتارهای پرخاش گرانه، تخریب گر و آزار دهنده به مرکز مراجعه کرد و پس از بررسی های فراوان و آزمون های مختلف، درمان وی شروع شد.
این مراجع علاوه بر مشاوره ی فردی و خانوادگی (نوعی خانواده درمانی) به اصلاح رفتار هم نیاز داشت تا به او در رفع مشکلات سازشی کمک کند.
پس اصلاح رفتار وی در شش مرحله صورت گرفت: 1- تعیین رفتار 2. بیان هدف 3. آماده کردن هدف رفتاری 4. انتخاب روش تغییر رفتار 5. انتخاب وابستگی 6. اجرای روش تغییر رفتار.
از موانع موجود، علاقه نداشتن افراد خانواده (به جز پدر و مادر) در جلسات مشاوره بود که بالاخره موفق شدم اعضای خانواده را برای یک گفت وگوی گروهی دور هم جمع کنم. یکی دیگر از موانع، فرزندان خانواده بودند، آن ها هر کدام حق را به خودشان می دادند و همواره حسام مقصر شناخته می شد. با همکاری مسئول مرکز و یکی دیگر از همکاران توانستیم آن ها را قانع کنیم که با ما همکاری کنند.
در بررسی علل مشکل حسام در خانه به مواردی برخوردیم؛ از جمله: اصلاح شدن های زیاد، فشارهای بیش از اندازه، کمبود محبت و عاطفه، نیاز به گردش و تفریح و همچنین اثرپذیری از دوستان و ضعیف عمل کردن مدرسه و خانواده.
راه حل های پیشنهادی ما به خانواده و مدرسه عبارت بودند از:
1. بردباری و عاقلانه فکر کردن قبل از تصمیم گیری.
2. زیر نظر نداشتن همیشگی کودک.
3. پر کردن اوقات فراغت او در خانه و مدرسه.
4. فراهم کردن وسایل مورد نیازش در حد توان.
5. جر و بحث نکردن با کودک.
6. صحبت کردن در مورد رفتارهای شایسته ی دانش آموزان.
7. تشویق و ترغیب کودک بعد از انجام کار مطلوب.
8. هدیه دادن به هر مناسبتی به کودک برای ابراز محبت.
9. فراهم کردن موقعیتی که از نزدیک برای معلم فعالیتی انجام دهد.
10. مشاوره ی پی در پی و همیشگی با مراجع، پدران و مادران و اولیای مدرسه.
11. اصلاح رفتار بر اساس نوع رفتار.
12. قبول کنید که رفتار مراجع تا حدودی تحت تأثیر محیط است.
13. اجازه ندهید محیط یادگیری را بر هم بزند.
14. معرفی دوستان جدید به مراجع از طریق الگوی در هم تنیده ی مشاوره، رفتاردرمانی با توجه به مدل الگوسازی و عامل تقویت و تنبیه و گفت و گوی خانوادگی (خانواده درمانی)، گفت و گو با اولیای مدرسه، ارتباط پی در پی پدر و مادر با اولیای مدرسه، بازی درمانی (نقاشی و درست کردن کاردستی) و فعالیت های فوق برنامه که از سطح پایین شروع می شد و تا سطوح بالاتر ادامه می یافت.
15. مداومت و حفظ عمل همان طور که در کلام الهی نیز آمده است.
همچنین با مشاوره های پی در پی (در خلال اصلاح رفتار و...) توانستیم رفتار حسام را بسیار زیاد بهبود دهیم.
حسام اکنون مدرسه می رود، کلاس تکواندو می رود، نقاشی می کشد، کارهایی با چوب انجام می دهد و بعضی وقت ها هم با دوستانش یا افراد خانواده مشاجره می کند؛ اما می داند که پرخاش گری تنها راه رسیدن به هدف نیست، دیگران نیز در جامعه حقوقی دارند و ما برای رسیدن به این حقوق باید قوانین و مقررات را رعایت کنیم.
خانواده ی حسام نیز باید همراه و همگام با او تغییرات مثبتی پیدا کنند، شیوه های به کار گرفته شده در مدرسه نیز گاهی اشتباه از کار در می آید.
پس برای این که رفتار حسام به صورت چشمگیری تغییر کند، محیط نیز باید تا حدودی بر وفق مراد او باشد.

خصوصیات شخصیتی کودک پرخاشگر

- دوست دارد دعوا کند.
- دنبال بهانه جویی است و با دیگران مشاجره می کند
- بدون اجازه، وسایل را جا به جا می کند
- روی میز، دیوارهای کلاس و خانه می نویسد
- غیر قابل اعتماد است
- بی توجه است
- گاهی خود را به کری می زند
- نظم و مقررات را رعایت نمی کند
- به همه دستور می دهد
- حالت دفاعی دارد
- هیچ گاه خود را مقصر نمی داند
- مزاحم دیگران می شود
- قلدری می کند
-تهدید می کند
- نصایح بزرگ ترها را نمی پذیرد

علل احتمالی پرخاشگری کودکان

- اثرات محیطی
- فشارهای بیش از حد
- ضعف قوانین مدرسه و خانه
- والدین یا معلمین سخت گیر
- ترس
- تأیید رفتارهای درست یا نادرست او توسط والدین
- کمبود محبت
- احساس تنفر
- نیاز به توجه دیگران
- شرایط نامناسب خانوادگی
- واکنش نسبت به رفتار دیگران
- عدم احساس رضایت و خوشحالی
منبع مقاله :
دهقان بنادکی، مریم (1388)، شناخت و درمان مشکلات رفتاری کودکان، قم: جمال، چاپ چهارم